نرخهای بهره بسیار پایین و جلیقههای نظارتی که بر بانکها گذاشته شد، موهبتی برای بخش غیربانکی انعطافپذیرتر بود، که اکنون میتواند ثبات سیستم کلی را تهدید کند.
به طور خلاصه
- بخش مالی غیربانکی به ضرر بانک ها در حال رونق است
- با تشدید شرایط بازار، بانکهای غیربانکی از شر داراییهای پرریسکتر خلاص میشوند
- رگولاتورها نگران هستند که چنین حرکاتی ممکن است خطر جدیدی برای ثبات سیستم ایجاد کند
پس از بحران مالی جهانی 2008-2009، سیاست گذاران به طور ناخواسته یک شکاف نظارتی ایجاد کردند که به غیربانک ها – بنگاه های بدون مجوز بانکی که مجاز به ارائه برخی خدمات بانکی هستند – مزیت رقابتی قابل توجهی نسبت به بانک ها داد. این مشکلی است که اکنون به سراغ آنها آمده است. پانزده سال پیش همه نگاه ها به بانک ها بود. رویههای بد بانکی، که گفته میشود ناشی از فقدان مقررات است، به دلیل ایجاد یک افتضاح مالی در ابعاد نامشهود مورد سرزنش قرار گرفت که پیامدهای آن برای سالها احساس میشد.
نظارت بیش از حد
واکنش نظارتی به بحران به همان اندازه بی سابقه بود. بانکها در سراسر جهان تحت مجموعهای از قوانین و محدودیتهای سختگیرانه قرار گرفتند . از جمله، آنها موظف بودند به طور قابل ملاحظه ای بافرهای سرمایه و نقدینگی خود را افزایش دهند، تحت آزمون های استرس قرار بگیرند و مقادیر زیادی از داده های تجاری خود را در اختیار مقامات مالی قرار دهند – ظاهراً برای اطمینان از شکست بانک ها.
“سیستم بانکداری سالم هدف است، نه بانک های سودآور” عنوان نامه سرگشاده ای بود که توسط 20 تن از برجسته ترین اقتصاددانان غربی امضا شد و در نوامبر 2010 در فایننشال تایمز منتشر شد. آنها استدلال کردند که راه مناسب برای اصلاحات پس از بحران، تقویت بانکهای منفرد، جلوگیری از ریسک بیش از حد آنها و در نهایت کاهش تأثیر سیستمی آنها است.
اتحادیه اروپا یک چارچوب بلندپروازانه ویژه برای مقررات بانکی ایجاد کرد. این سازمان حول یک «مکانیسم نظارتی واحد» (SSM) سازماندهی شده است که بانک مرکزی اروپا (ECB) را در راس یک سیستم پیچیده و سرزده نظارت بانکی قرار می دهد. تلاش های شدید نظارتی در نهایت نتیجه داد. بحران بانکداری کوچک در بهار 2023 ممکن است کوتاه مدت بوده باشد، زیرا بانک ها امروز نسبت به یک دهه قبل سالم تر هستند.
طرفداری نظارتی
با این حال، همانطور که مشخص است، اخیراً خطرات جدیدی برای ثبات مالی در پس زمینه ایجاد شده است.
حداقل، آخرین گزارش های ثبات مالی جهانی که توسط موسسات کلیدی مانند بانک تسویه حساب های بین المللی (BIS)، هیئت ثبات مالی، صندوق بین المللی پول و ECB منتشر شده است، ادعا می کند. تهدیدات احتمالی ناشی از آشفتگی در «واسطهگری مالی غیربانکی» (NBFI) است. در مقررات و نظارت بیش از حد خود بر بخش بانکداری سنتی، مقامات تاکنون توجه کمی به این بخش مالی جایگزین، که اغلب به صورت تحقیرآمیز «بانکداری سایه» نامیده میشود، نشان ندادهاند.
در مقایسه با همتایان معمولی خود که در یک افسار محکم نگه داشته میشوند، غیربانکها به طور ضعیفی تحت نظارت و نظارت هستند.
امور مالی غیربانکی یا مبتنی بر بازار، حوزه وسیعی است که شامل بازیگران بسیار متفاوتی مانند شرکتهای بیمه، صندوقهای بازنشستگی، صندوقهای بازار پول، صندوقهای تامینی و تعداد بیشماری از واسطههای کم و بیش پرخطر دیگر است. این نهادها هیچ مجوز بانکی ندارند اما خدمات بانکی از جمله وام ارائه می کنند. در مقایسه با همتایان معمولی خود که در یک افسار محکم نگه داشته میشوند، غیربانکها به طور ضعیفی تحت نظارت و نظارت هستند.
درباره مشکلات بانک مرکزی اروپا بیشتر بخوانید
“Overbanking” در اروپا
بانک مرکزی اروپا – مستقل و غیر پاسخگو؟
برخی از ناظران خاطرنشان کردند که با تقویت نظارت در یک حوزه، مقامات مالی به طور ناخواسته بخشی از فعالیت های بانکی (و ریسک های مربوط به آن) را تشویق کردند تا به بخش هایی از سیستم که مقررات کمتری نظارت دارند، مهاجرت کنند. بخش NBFI به یک برنده طبیعی تبدیل شد و تکه های سودآور پای کسب و کار بانک های سنتی را خورد.
در حالی که رقبای بانکی آنها برای مقابله با هزینه های گزاف رعایت مقررات تلاش می کردند، بانک های سایه می توانند بدون مانع رشد کنند. صنعت آنها در 15 سال گذشته از رشد چشمگیری برخوردار بوده است. حجم بخش صندوق های سرمایه گذاری جهانی به تنهایی بیش از دو برابر در این دوره افزایش یافته است. تا پایان سال 2020، کل دارایی های متعلق به نهادهای NBFI تقریباً نیمی از کل دارایی های مالی در سراسر جهان را تشکیل می داد (226.6 تریلیون دلار از 468.7 تریلیون دلار). تحریفات نظارتی بر ساختار سیستم مالی تأثیر گذاشت.
انبساط پولی
مقامات مالی به شکل دیگری به داستان موفقیت NBFI کمک کردند. سیاست پولی فوقالعاده تطبیقی که بیش از یک دهه توسط بانکهای مرکزی پیشرو جهان اجرا شده است، موهبتی برای امور مالی غیربانکی بوده است.
بانک های مرکزی با به صفر رساندن نرخ بهره و خرید ده ها تریلیون دلار اوراق قرضه دولتی و سایر دارایی ها به حباب های عظیم دارایی دامن زدند. در دوران نرخهای پایین، بسیاری از بانکهای سایه (برای مثال، صندوقهای سرمایهگذاری املاک و مستغلات یا صندوقهای سهام) به میزان زیادی از ارزشگذاری بالاتر سرمایهگذاریهای خود سود میبردند.
علاوه بر این، ایزابل اشنابل، عضو هیئت اجرایی بانک مرکزی اروپا، خاطرنشان کرد که وجوهی که به دنبال بازده هستند، مانند صندوقهای سرمایهگذاری مشترک اوراق قرضه، در حالی که نرخها پایین هستند، ریسک بیشتری را متحمل میشوند. این به آنها اجازه داد تا بازدهی بالاتری داشته باشند و جریان ورودی بیشتری را جذب کنند. با رسیدن نرخ ها به پایین، صندوق های بازار پول تمایل به سرمایه گذاری در پرخطرترین اما سودآورترین طبقات دارایی داشتند. به عبارت دیگر، سیاست پولی بسیار سست رفتار ریسک پذیری را در NBFI تشدید کرد.
بسیاری از سپرده گذاران بانکی که به طور فزاینده ای از محروم ماندن از درآمد بهره خود برای سال ها ناامید شده بودند، برای مدیریت سود بیشتر پس انداز خود به منابع مالی غیربانکی متوسل شدند. همهگیری کووید-19 این روند را تسریع کرد، زیرا سرکوب مالی – سیاستهایی که توسط آن دولتها منابع مالی را از بخش خصوصی به سمت خود هدایت میکنند تا با نرخهای بهره بسیار پایین وام بگیرند – به اوج خود رسید.
جالب اینجاست که تعداد بیشتری از مشاغل و خانوارها برای برآوردن تقاضای اعتبار خود به NBFI روی آورده اند. حتی در منطقه یورو که فعالان بازار به طور سنتی به وامهای بانکی برای تأمین مالی خرید و سرمایهگذاری خود متکی بودند، همینطور است.
انتشار استرس
سیاستگذاران اذعان دارند که NBFI منبع حیاتی تنوع در تامین مالی اقتصاد است. آنها موافق هستند که این بخش فرصتهای سرمایهگذاری نوآورانه و منابع سرمایهگذاری جایگزین ارزشمندی را ارائه میکند. آنها حتی اذعان میکنند که بانکهای غیربانکی میتوانند با ارائه اعتبار به اقتصاد، زمانی که بخش بانکداری سنتی در بحران است، به عنوان «جاذب شوک» جهانی عمل کنند.
با این حال، تنظیمکنندهها هشدار میدهند که بانکهای غیربانکی نیز میتوانند به عنوان عوامل استرس مالی حاد عمل کنند. چندین دوره اخیر از نوسانات بالا وجود داشته است که در آن صنعت NBFI تقویت شده و باعث ایجاد ناراحتی در بازار شده است. اینها اغلب با حوادث نابسامانی جهانی همزمان بود. شیوع بیماری همه گیر در اواسط مارس 2020 یک نمونه بارز است. در عرض چند روز، صندوقهای سرمایهگذاری پس از اینکه انبوهی از سرمایهگذاران وحشت زده میخواستند اوراق قرضه خود را بفروشند و پول نقد جمع کنند، با فرار مواجه شدند. خریداران ناپدید شدند و بازارها شکست خوردند.
سیاستگذاران شکایت کردند که انتقال سیاست پولی به اقتصاد گستردهتر زمانی که بیشتر مورد نیاز بود تضعیف شد.
ناگهان همه نگاه ها به غیر بانک ها دوخته شد. سیاست گذاران شروع به توجه به برخی از آسیب پذیری های ساختاری این بخش کردند، مانند اهرم بیش از حد و دارایی نقدینگی پایین. در حالی که نرخهای بهره در فاز پایین به مدت طولانی گیر کرده بودند، مدیران دارایی داراییهای نقدی صندوق خود را به حداقل رسانده بودند. و با این حال، بسیاری به سرمایه گذاران قول می دهند که حتی سرمایه گذاری های غیر نقدشونده را هر زمان که بخواهند به پول نقد تبدیل کنند.
حلقه های بازخورد
در طول آشفتگی مارس 2020، بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری نتوانستند درخواستهای بازخرید ناگهانی و بزرگ مشتریان خود را برآورده کنند. در مواجهه با جریان خروجی رکورد، آنها مجبور بودند تا آنجا که ممکن است دارایی ها را نقد کنند. گاهی اوقات، آنها بیش از آنچه برای بازخریدها نیاز بود، می فروختند. سایرین (برای مثال صندوقهای اصلی) به جای استفاده از بافر نقدینگی خود برای به دست آوردن وجه نقد، سررسید ابزارهای بدهی خود را کوتاه میکنند.
بر اساس یک گزارش BIS ، چنین رفتاری منجر به تبخیر سریع نقدینگی در سیستم مالی و در نهایت، وخامت خطرناک شرایط تامین مالی در یک اقتصاد بحرانزده شد. سیاستگذاران شکایت کردند که انتقال سیاست پولی به اقتصاد گستردهتر زمانی که بیشتر مورد نیاز بود تضعیف شد.
علاوه بر این، فروش آتش باعث مارپیچ های نزولی خود تقویت کننده در قیمت دارایی ها شد. آشفتگی در بخش NBFI به دلیل ارتباط ذاتی آنها به سیستم بانکی سرایت کرد. در زمان کوتاهی، یک بحران مالی جهانی جدید شروع به ظهور کرد.
بانکهای مرکزی با حمایت بیسابقه نقدینگی به سرعت مداخله کردند. تا پایان مارس 2020، بانک مرکزی اروپا یک پاکت 750 میلیارد یورویی (که در اواخر همان سال به 1.8 تریلیون یورو افزایش یافت) تحت یک “برنامه خرید اضطراری بیماری همه گیر” (PEPP) جدید ایجاد کرد. تسهیل کمی به تقلید خود رسید.
مداخله موثر بود و بازارهای مالی به حالت عادی بازگشتند. اما اگر این آرامش قبل از طوفان بود چه؟
تغییرات دریا
دو سال بعد، دنیای مالی کاملاً متفاوت به نظر می رسد، در واقع.
رویدادهای اخیر در بانک سیلیکون ولی و کردیت سوئیس روشن کرد که آشفتگی مالی و شبح ریسک سیستماتیک جهانی از بین رفته است .
امروزه رشد اقتصادی آهسته، تورم بالا و افزایش نرخ بهره موسسات مالی را تحت فشار قرار داده است. بانک ها و غیربانک ها باید با کاهش فعالیت های وام دهی، ریسک های اعتباری و نقدینگی بالاتر و بدتر شدن چشم انداز سودآوری مقابله کنند.
علاوه بر این، همانطور که بانک مرکزی اروپا در بررسی ثبات مالی مه 2023 خود گفت ، «تعدیلهای نامنظم بازار» و «تحرکات شدید قیمت داراییها» این مؤسسات را در معرض آزمایش قرار دادند. اصلاحات اخیر بازار منجر به کاهش قابل توجه ارزش بسیاری از دارایی های آنها شده است. پس از تغییر سیاست پولی از سست به سفت، حبابهای دارایی ایجاد شده در دهه گذشته در حال ترکیدن هستند. سرمایه گذاران ممکن است در معرض زیان های قابل توجهی باشند.
واکنش بخش NBFI بار دیگر قابل توجه است. بسیاری از صندوقهای سرمایهگذاری در پاسخ به افزایش بازدهی و خروجی عظیم، شروع به تخلیه پرریسکترین داراییهای خود کردهاند.
سیاست گذاران به ویژه نگران کاهش فعالانه دارایی های غیربانکی خود هستند. آنها میترسند که این امر میتواند شرایط مالی را برای خانوادههای آسیبپذیر، شرکتها، و مهمتر از همه، دولتها سختتر کند.
بر اساس بررسی ثبات مالی بانک مرکزی اروپا در نوامبر 2022 ، بانک های سایه از شر اوراق قرضه شرکتی و دولتی با رتبه پایین تر خلاص می شوند. استدلال میشود که این حرکتها میتواند نشانهای از یک استراتژی «برگشت در ریسکپذیری اعتباری و جستجو برای بازده» باشد که در طول سالهای با نرخ پایین مشاهده شده است.
این روند به حدی قوی است که در کمتر از یک سال، اندازه جهانی بخش NBFI را به میزان قابل توجهی کاهش داده است. این گزارش خاطرنشان کرد که تا اواسط سال 2022، این صنعت تقریباً 2.3 تریلیون یورو در کل دارایی ها انقباض داشته است.
“اشتباه ترکیب”
زمانی که شرایط بازار نامطلوب می شود، ممکن است منطقی به نظر برسد که غیربانکی ها پرتفوی ها را «آب می کنند». با این حال، تنظیم کننده ها آن را اینگونه نمی بینند. برای آنها، چنین استراتژی های کاهش ریسک می تواند پویایی نامطلوب بازار را تقویت کند و وضعیت بد را بدتر کند.
سیاست گذاران به ویژه نگران کاهش فعالانه دارایی های غیربانکی خود هستند. آنها میترسند که این امر میتواند به شدت شرایط مالی را برای خانوارها، شرکتها، و مهمتر از همه دولتهای آسیبپذیر، که بسیاری از آنها توسط سیاستهای اعتباری ارزان در دهه گذشته فریب داده شده بودند، سختتر کند.
دوره های قبلی افزایش نوسانات بازار (مانند مارس 2020) نشان داده است که فروش گسترده اوراق قرضه دولتی می تواند فشار بر بازده و اسپردهای دولتی را تشدید کند. این به نوبه خود ممکن است بر هزینه های استقراض دولتی تأثیر بگذارد.
در نتیجه، دولت های بیش از حد بدهکار می توانند به لبه پرتگاه رانده شوند. این بدان معناست که منطقه یورو از یک بحران بدهی دیگر در سراسر بلوک مصون نیست – که توسط شرکتهای NBFI در تلاش برای بازگشت به مسیر امنتر پس از سالها حماقت مالی ایجاد شده است.
اقداماتی که از دیدگاه یک مؤسسه مالی فردی محتاطانه به نظر می رسد ممکن است ثبات مالی گسترده تری را تهدید کند. برای تنظیم کننده ها، با کمال تعجب، این وضعیت عجیبی نیست. در مقابل، تنظیمکنندهها این فرض را رد میکنند که اگر هر بخش یا عضوی از یک سیستم تلاش میکند تا امن و پایدار باشد، کل سیستم باید سالم و سالم باشد. آنها می گویند که پذیرفتن چنین استدلالی تسلیم “اشتباه ترکیب” خواهد بود.
اما آیا منظور آنها این است که در شرایط فعلی، غیربانکی ها باید از رفتار معقول خودداری کنند؟
سناریوها
یک مطالعه در هاروارد در سال 2011 ، که توسط تنظیمکنندههای پیشرو نقل شده بود، کارتها را روی میز گذاشت. این به «شکستهای کلیدی بازار» اشاره میکند که توضیح میدهد «چرا شرکتهای مالی منفرد، که در راستای منافع خود عمل میکنند، از آنچه یک برنامهریز اجتماعی میخواهد انجام دهند، منحرف میشوند».
«برنامه ریزان اجتماعی» معمولاً زمانی رنگ قرمز می بینند که بازیگران بازار برنامه های خود را خراب می کنند و با انجام این کار، شکست های تنظیم کننده را آشکار می کنند.
این همان کاری است که بانک های غیربانکی در حال حاضر انجام می دهند. آنها با واکنش شدید به تغییرات در سیاست پولی، سیاست گذاران را با برخی از حماقت های گذشته و حال خود مواجه می کنند. گامهای سیاست بعدی توصیهشده را میتوان به راحتی حدس زد: این بازیگران بدرفتار بازار را وادار کنید تا نگرش «مضر» خود را که اول من است کنار بگذارند.
چگونه می توان «خودخواهی» بالقوه خطرناک غیربانکی را شکست؟ این موضوع در حال تبدیل شدن به یک موضوع مهم برای بحث در محافل سیاست ملی و بین المللی است. درخواستهای زیادی برای خارج کردن بانکهای سایه از سایه وجود دارد که آنها را در معرض همان چارچوب نظارتی سختگیرانهای قرار میدهند که بر بانکهای سنتی تحمیل شده است.
با این حال، هنگامی که موسسات مالی غیربانکی به نهادهای کاملاً تحت نظارت تبدیل شدند، احتمالاً شرکتهای جدید ظاهر میشوند تا از مزیتها استفاده کنند و در سایه مقررات گسترش پیدا کنند. شرکت های مالی غیرمتمرکز مبتنی بر رمزنگاری (DeFi) کاندیدهای خوبی هستند. تحت کنترل درآوردن بخش با رشد سریع آنها چالش برانگیز خواهد بود.
پایان دادن به تبعیض نظارتی بین بانک ها و غیربانک ها منطقی است. اما چیزی در مورد تمایل تزلزل ناپذیر سیاستگذاران برای “رفع ایرادات” سیستم مالی با قرار دادن تدریجی همه بازیگران آن در زیر یوغ خود نگران کننده است.
نظرات کاربران